برگشتو با چشمای پر از اشکش به صورت شهریار خیره شد ، با چشماش بهش فهموند این برق نگاه تا ابد مال اون می مونه وبس ...
با ریتم گرفتن آهنگ اونام شروع کردن و همه به جز کسایی که دور تر ایستاده بودو می رقصیدن پیستو خالی کردن ...
واقعا" تو حالو هوای خاصی بودن وگرنه عمرا" طنین تو شرایط عادی حاضر می شد جلوی این جمعیت کنار شهریار باشه و برقصه ....
جهت مشاهده به ادامه مطلب مراجعه فرمایید